آگاهي از برند، توانايي تشخيص (بازشناسي) و به يادآوري خريداران بالقوه در مورد يك نام تجاری به عنوان عضو طبقه خاصي از محصولات است. به عبارت ديگر، يك طبقه محصول (مثل خودرو )، يادآور نام و نشان خاصي مانند بنز است (Aaker,1991).
آگاهی از برند، سطحي از آگاهي و شناخت است كه مشتريان برند را شناسایي كرده، به ياد ميآورد و ميتوانند محصولات و خدمات مرتبط با برندرا شناسايي كنند (Keller,2008).
آگاهي از برند اشاره به شدت قدرت اتصال ويژگيهاي ايجاد شده در ذهن دارد و مشتريان را قادر ميسازد تا برند را در شرايط مختلف تشخيص دهند و در صورت نياز، آنرا به يادآورند.
بنابر نظر آكر (1991)، آگاهي از برند در قالب توانایي مشتريان در مرتبط ساختن برند با طبقة محصولي( نيازي) خاص قابل تعريف است به حدي كه سبب خريد برند شود. به عبارت ديگر ميتوان بيان داشت كه آگاهي از برند، به ميزان قدرت حضور برند در ذهن مشتريان باز ميگردد.
آگاهي برند به قدرت حضور برند در ذهن مشتري اطلاق مي شود. درسطوح آگاهي بالاتر، احتمال افزايش درنظر گرفتن برند و تأثير بر روي تصميمات خريد مصرف كننده بيشتر است. (Rundle & Benett,2001)